مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

فصل ۱

‏«هر چند چشم از جهان فرو بسته،‏ هنوز سخن می‌گوید»‏

‏«هر چند چشم از جهان فرو بسته،‏ هنوز سخن می‌گوید»‏

۱.‏ چه چیز راه ورود به باغ عدن را مسدود کرده بود و هابیل در آرزوی چه بود؟‏

هابیل به گلهٔ گوسفندانش که در دامنهٔ تپه در حال چریدن بودند،‏ خیره شده بود.‏ سپس به دور دست نگاهی انداخت.‏ نقطهٔ شعله‌وری را دید.‏ او به خوبی می‌دانست که آن نقطه،‏ تیغهٔ شمشیری آتشین است که به هر سو گردش می‌کند و راه باغ عدن را مسدود کرده است.‏ روزی پدر و مادرش در آنجا زندگی می‌کردند،‏ اما اکنون،‏ هم آنان و هم فرزندانشان از ورود به باغ عدن محروم بودند.‏ هنگام عصر بود و بادی ملایم موهای هابیل را آشفته کرده بود.‏ او به بالا نگریست و به پروردگارش اندیشید.‏ هابیل با خود فکر کرد که آیا روزی شکافی که در رابطهٔ انسان با خدا به وجود آمده است،‏ از میان می‌رود؟‏ او در آرزوی آن روز بود.‏

۲-‏۴.‏ هابیل چگونه با ما سخن می‌گوید؟‏

۲ اکنون هابیل سخنی برای گفتن دارد.‏ اما ممکن است فکر کنید:‏ هابیل،‏ دومین پسر آدم،‏ حدوداً ۶۰۰۰ سال پیش درگذشت و اکنون از او چیزی باقی نمانده و جسدش با خاک یکسان شده است.‏ از این گذشته،‏ کتاب مقدّس در خصوص مردگان چنین تعلیم می‌دهد:‏ ‹مردگان هیچ چیز نمی‌دانند.‏› (‏جا ۹:‏۵،‏ ۱۰‏)‏ همچنین در کتاب مقدّس،‏ هیچ گفته‌ای از زبان هابیل نیامده است.‏ پس او چگونه می‌تواند با ما سخن گوید؟‏

۳ پولُس رسول با الهام از خدا این گفته را در مورد هابیل نوشت:‏ «به همین سبب،‏ هر چند چشم از جهان فرو بسته،‏ هنوز سخن می‌گوید.‏» ‏(‏عبرانیان ۱۱:‏۴ خوانده شود.‏‏)‏ منظور پولُس از آیهٔ فوق این است که هابیل به سبب داشتن ایمانی قوی،‏ هنوز با ما سخن می‌گوید.‏ هابیل اولین انسانی بود که ایمانی بس بی‌نظیر داشت و ایمانش آنچنان بود که هنوز زنده و گویا است.‏ اگر ما از سرگذشت زندگی او درس گیریم و ایمان او را سرمشق قرار دهیم،‏ به اصطلاح صدای او را می‌شنویم.‏

۴ با این که در کتاب مقدّس از سرگذشت زندگی هابیل و ایمانش مطالبی اندک یافت می‌شود،‏ از او چه می‌توان آموخت؟‏ در ادامه به این امر می‌پردازیم.‏

در «آغاز جهان» زندگی می‌کرد

۵.‏ منظور عیسی از عبارت «آغاز جهان» چه بود؟‏ (‏به پاورقی مراجعه شود.‏)‏

۵ هابیل در آغاز تاریخ بشر چشم به جهان گشود.‏ عیسی بعدها به هابیل اشاره کرد که در «آغاز جهان» زندگی می‌کرد.‏ ‏(‏لوقا ۱۱:‏۵۰،‏ ۵۱ خوانده شود.‏‏)‏ منظور عیسی از «جهان» مردم آن زمان بود که احتمالاً در انتظار رهایی از بند گناه بودند.‏ هابیل چهارمین انسانی بود که در آن زمان می‌زیست،‏ اما ظاهراً اولین کسی بود که خدا در پی نجاتش بود.‏ * البته،‏ هابیل در خانواده‌ای زندگی می‌کرد که اطرافیانش الگویی خوب برای او نبودند.‏

۶.‏ پدر و مادر هابیل چه خصوصیاتی داشتند و در مقابل یَهُوَه چه رفتاری کردند؟‏

۶ با این که از عمر خانوادهٔ بشری چند صباحی بیش نمی‌گذشت،‏ اما آنان با اتفاقات غم‌انگیزی روبرو شدند.‏ پدر و مادر هابیل،‏ آدم و حوّا،‏ احتمالاً زیبا و پرانرژی بودند.‏ آنان کامل و بی‌نقص بودند و می‌توانستند تا ابد زندگی کنند.‏ اما عمداً به خطایی بس بزرگ دست زدند و علیه یَهُوَه خدا،‏ قد علم کردند.‏ در نتیجه از باغ زیبای عدن رانده شدند؛‏ این باغ،‏ همان بهشت بود.‏ آنان به خواسته‌های خود ارجحیت دادند و توجهی به نیازهای فرزندانشان و نسل‌های آینده نکردند.‏ آدم و حوّا دیگر کامل و بی‌نقص نبودند.‏ در نتیجه زندگی ابدی را از دست دادند.‏—‏پیدا ۲:‏۱۵–‏۳:‏۲۴‏.‏

۷،‏ ۸.‏ هنگام تولّد قائن،‏ حوّا چه گفت و احتمالاً چه چیز را در نظر داشت؟‏

۷ زندگی برای آدم و حوّا که از باغ عدن رانده شده بودند،‏ بسیار سخت و مشقّت‌بار بود.‏ پس از تولّد اولین فرزندشان،‏ او را قائن یا «مولود» خواندند و حوّا گفت:‏ ‹به یاری یَهُوَه مردی حاصل کردم!‏› از گفته‌های حوّا به نظر می‌رسد که او پیشگویی یَهُوَه را در باغ عدن در نظر داشت.‏ در این پیشگویی،‏ خدا وعده داده بود که از یک زن «نسلی» را به وجود می‌آورد که روزی عامل شرارت را نابود خواهد کرد؛‏ همان عاملی که آدم و حوّا را به گمراهی کشاند.‏ (‏پیدا ۳:‏۱۵؛‏ ۴:‏۱‏،‏ ترجمهٔ هزارهٔ نو‏)‏ شاید حوّا تصوّر می‌کرد که آن زن،‏ خود او و آن «نسل،‏» پسرش قائن است.‏

۸ اگر حوّا چنین تصوّری داشت،‏ سخت در اشتباه بود.‏ به علاوه،‏ اگر او و همسرش آدم از همان اوان کودکیِ قائن،‏ چنین افکاری را به او القا کرده بودند،‏ مسلّماً سبب غرور و تکبّر در او می‌شدند.‏ بعدها حوّا صاحب پسر دومش شد،‏ اما آنان در مورد او چنین تصوّری نداشتند.‏ آدم و حوّا او را هابیل نامیدند که ممکن است به معنی «بی‌فایده» باشد.‏ (‏پیدا ۴:‏۲‏)‏ انتخاب چنین نامی احتمالاً بدین مفهوم بود که انتظارات فراوانی از هابیل نداشتند.‏

۹.‏ امروزه والدین می‌توانند چه درس‌هایی از اولین پدر و مادر بیاموزند؟‏

۹ امروزه،‏ والدین می‌توانند از اولین پدر و مادر،‏ آدم و حوّا،‏ درس‌های فراوانی بیاموزند.‏ آیا شما والدین عزیز با اعمال و رفتارتان،‏ ناخواسته در ذهن فرزندتان غرور،‏ جاه‌طلبی و خواسته‌های خودخواهانه را به وجود می‌آورید؟‏ یا این که به فرزندتان می‌آموزید که به یَهُوَه خدا عشق ورزد و در پی دوستی با او باشد؟‏ متأسفانه اولین والدین ما در این وظیفهٔ خود قصور ورزیدند.‏ اما برای نوادگان آنان امیدی بود.‏

هابیل چگونه ایمانش را به خدا قوی ساخت؟‏

۱۰،‏ ۱۱.‏ هابیل و قائن به چه حرفه‌ای مشغول شدند و برای هابیل چه امری بسیار اهمیت داشت؟‏

۱۰ قائن و هابیل احتمالاً در دوران نوجوانی از پدرشان حرفه‌ای را آموخته بودند تا به نیازهای خانواده رسیدگی کنند.‏ قائن کشاورزی را انتخاب کرد و هابیل چوپانی را.‏

۱۱ اما هابیل به امری بس مهم‌تر نیز پرداخت.‏ او در طی زندگی‌اش،‏ ایمان خود را به خدا تقویت کرد؛‏ ایمانی بی‌نظیر که پولُس بعدها در مورد آن مطالبی نوشت.‏ لحظه‌ای به این نکته فکر کنید.‏ هابیل کسی را نداشت که بتواند او را سرمشق خود قرار دهد.‏ اما او چگونه توانسته بود چنین ایمانی به یَهُوَه خدا داشته باشد؟‏ در ادامه به سه جنبهٔ مهم زندگی هابیل می‌پردازیم که احتمالاً ایمان او را تقویت کرد.‏

۱۲،‏ ۱۳.‏ مشاهدهٔ آفریده‌های یَهُوَه احتمالاً چگونه سبب شد که هابیل ایمانش را تقویت کند؟‏

۱۲ آفریده‌های یَهُوَه خدا.‏ یَهُوَه خدا،‏ زمین را لعنت کرد و سبب شد که خار و خس مانعی در راه کشت و زرع شود.‏ با این حال،‏ زمین هنوز به اندازهٔ کافی محصولاتی برای تأمین خوراک خانوادهٔ هابیل به بار می‌آورد.‏ یَهُوَه خدا،‏ حیوانات از جمله پرندگان و ماهی‌ها،‏ کوه‌ها،‏ دریاچه‌ها،‏ رودخانه‌ها و دریاها،‏ همین طور ابر،‏ آسمان،‏ خورشید،‏ ماه و ستارگان را لعنت نکرد.‏ هابیل به هر جا که می‌نگریست حکمت و عشق و محبت بی‌کران خدا را می‌دید؛‏ خدایی که همه چیز را آفریده بود.‏ ‏(‏رومیان ۱:‏۲۰ خوانده شود.‏‏)‏ وقتی هابیل به آفریده‌های خدا و خصوصیات او می‌اندیشید،‏ ایمانش به پروردگارش بیشتر می‌شد.‏

هابیل در خلقت،‏ دلیلی خوب برای ایمان به آفریدگار مهربان یافت

۱۳ هابیل مسلّماً زمانی را صرف تعمّق بر اعمال خدا می‌کرد.‏ تصوّر کنید که او گله‌اش را به چرا می‌برد.‏ هابیل باید مسافت‌های طولانی را طی می‌کرد و این حیوانات بی‌آزار را از میان تپه‌ها،‏ درّه‌ها و رودخانه‌ها می‌گذراند و حتی برایشان در پی یافتن بهترین علوفه،‏ برکه و پناهگاه می‌بود.‏ از میان تمام آفریده‌های خدا،‏ به نظر می‌رسید که گوسفندان از همه بی‌دفاع‌تر بودند و نیاز به راهنمایی و حمایت انسان داشتند.‏ آیا هابیل نیز نیاز به راهنمایی،‏ حمایت و مراقبت خدا داشت؛‏ خدایی که بسیار با حکمت‌تر و پر قدرت‌تر از هر انسانی است؟‏ بی‌شک او بارها چنین افکاری را در دعاهای خود به زبان آورده بود و در نتیجه ایمانش به خدا همچنان قوی‌تر می‌شد.‏

۱۴،‏ ۱۵.‏ وعده‌های یَهُوَه چگونه به هابیل کمک می‌کرد تا بر مطالب بسیاری تعمّق کند؟‏

۱۴ وعده‌های یَهُوَه خدا.‏ آدم و حوّا یقیناً اتفاقاتی را که موجب اخراجشان از باغ عدن شده بود،‏ برای پسران خود تعریف کرده بودند.‏ پس هابیل می‌توانست بر مطالب بسیاری تعمّق کند.‏

۱۵ یَهُوَه گفته بود که زمین را لعنت کرده است.‏ هابیل می‌توانست درستی این گفته را با چشم خود ببیند،‏ زیرا از زمین خار و خس روییده بود.‏ یَهُوَه همچنین پیشگویی کرده بود که حوّا دچار درد زایمان خواهد شد.‏ هنگام تولّد برادران و خواهرانش،‏ او صحّت این گفته را نیز دیده بود.‏ یَهُوَه همچنین از پیش گفته بود که حوّا شدیداً به عشق و توجه همسرش وابسته می‌شود و آدم بر او تسلّط می‌یابد.‏ هابیل خود شاهد این امر نیز بود.‏ او پی برد که سخنان خدا کاملاً قابل اطمینان است.‏ از این رو،‏ او دلایل بجایی داشت که به وعدهٔ خدا در مورد «نسل» ایمان ورزد.‏ این ‏«نسل» در آینده به تمام بی‌عدالتی‌هایی که از باغ عدن آغاز شده است،‏ پایان می‌بخشد.‏—‏پیدا ۳:‏۱۵-‏۱۹‏،‏ ترجمهٔ هزارهٔ نو.‏

۱۶،‏ ۱۷.‏ هابیل احتمالاً از کرّوبیان،‏ فرشتگان یَهُوَه،‏ چه آموخت؟‏

۱۶ خادمان یَهُوَه‏.‏ هابیل در میان خانوادهٔ خود الگویی خوب نداشت.‏ ولی در آن زمان،‏ فرشتگانی بودند که او می‌توانست ایمانشان را سرمشق خود قرار دهد.‏ هنگامی که آدم و حوّا از باغ عدن اخراج شدند،‏ یَهُوَه ترتیبی داد که آنان و نوادگانشان نتوانند وارد این باغ شوند.‏ او کرّوبیان،‏ فرشتگانی با مقام بالا را مأمور کرد تا از درب ورودی این باغ محافظت کنند.‏ همچنین شمشیری که لبه‌هایی آتشین داشت و به هر سو می‌چرخید،‏ در آنجا قرار داد.‏—‏پیدایش ۳:‏۲۴ خوانده شود.‏

۱۷ هابیل را تصوّر کنید که پسر بچه‌ای بیش نبود و به این کرّوبیان می‌نگریست.‏ از آنجا که این فرشتگان،‏ همچون انسان‌ها بدنی داشتند،‏ هابیل می‌توانست این مخلوقات تنومند و پرقدرت را ببیند.‏ همچنین شمشیری که لبه‌هایی آتشین داشت و به هر سو می‌چرخید،‏ سبب شگفتی و حیرت او شده بود.‏ آیا هابیل هرگز در طی زندگی‌اش دیده بود که این فرشتگان خسته شوند و وظیفهٔ خود را رها کنند؟‏ خیر،‏ این فرشتگانِ باهوش و پرقدرت روز و شب،‏ سال به سال و دهه‌های متمادی از باغ نگهبانی کردند.‏ به این ترتیب هابیل آموخت که یَهُوَه خادمانی راسخ و درستکار دارد.‏ او شاهد آن بود که این فرشتگان به خدا وفادار و مطیع او هستند.‏ ولی چنین نمونه‌ای را در خانواده‌اش ندیده بود.‏ بی‌تردید این فرشتگانِ نمونه،‏ ایمان او را تقویت کردند.‏

هابیل در تمام طول زندگی‌اش شاهد آن بود که کرّوبیان،‏ خادمان وفادار و مطیع یَهُوَه بودند

۱۸.‏ بر چه پایه‌ای می‌توانیم بنای ایمان خود را استوار سازیم؟‏

۱۸ تعمّق بر آفریده‌های یَهُوَه،‏ وعده‌هایش و خادمان نمونه‌اش،‏ ایمان هابیل را بیش از پیش قوی‌تر ساخت.‏ پس می‌توان گفت که سرگذشت زندگی هابیل به اصطلاح با ما سخن می‌گوید.‏ به خصوص نوجوانان می‌توانند از بررسی سرگذشت زندگی او اطمینان یابند که گذشته از اعمال و رفتار اعضای خانواده‌شان،‏ آنان نیز می‌توانند به یَهُوَه خدا ایمان داشته باشند.‏ به یاد داشته باشید که شگفتی‌های خلقت در محیط اطرافمان،‏ تمامی کتاب مقدّس و سرگذشت زندگی بسیاری از خادمان باایمان خدا،‏ پایه‌هایی است تا بنای ایمانمان را بر آن استوار سازیم.‏

چرا قربانی هابیل بی‌نظیر بود؟‏

۱۹.‏ هابیل به چه واقعیت پراهمیتی پی برد؟‏

۱۹ همچنان که ایمان هابیل به یَهُوَه بیشتر و بیشتر می‌شد،‏ او در پی راهی بود که ایمانش را در عمل ابراز دارد.‏ اما مرد حقیری همچون هابیل چه چیزی می‌توانست به سلطان عالم تقدیم کند؟‏ مسلّماً،‏ خدا از هدایا یا کمک‌های ما بی‌نیاز است.‏ اما هابیل به این واقعیت پراهمیت پی برده بود که اگر با خلوص نیّت بهترین دارایی خود را به خدای مهربانش تقدیم کند،‏ مورد رضایت او واقع خواهد شد.‏

هابیل قربانی‌اش را با ایمان اهدا کرد،‏ اما قائن چنین نکرد

۲۰،‏ ۲۱.‏ آنچه قائن و هابیل به یَهُوَه تقدیم کردند،‏ چه بود و یَهُوَه چه دیدی نسبت به آن داشت؟‏

۲۰ هابیل از گلهٔ خود چند گوسفند را آمادهٔ قربانی کرد.‏ او نخست‌زادگان و بهترین آن‌ها را برگزید و بهترین قسمت آن را به خدا تقدیم کرد.‏ در این میان،‏ قائن هم که در طلب برکت و رضایت خدا بود،‏ از حاصل زمین خود هدیه‌ای برای خدا آماده کرد،‏ اما نه از روی خلوص نیّت.‏ این امر زمانی مشخص شد که قائن و هابیل هدایای خود را به خدا تقدیم کردند.‏

۲۱ هر دو پسر آدم احتمالاً برای تقدیم هدایای خود از مذبح و آتش استفاده کردند.‏ شاید در آن زمان،‏ کرّوبیان که تنها نمایندگان یَهُوَه بر روی زمین بودند،‏ نیز در آنجا حضور داشتند.‏ یَهُوَه به هدایای آنان توجه کرد.‏ در کلام خدا می‌خوانیم:‏ ‹یَهُوَه از هابیل و هدیهٔ او خشنود گشت.‏› (‏پیدا ۴:‏۴‏،‏ مژده برای عصر جدید‏)‏ در کتاب مقدّس به این اشاره نشده است که یَهُوَه چگونه خشنودی خود را نشان داد.‏

۲۲،‏ ۲۳.‏ به چه دلیل هدیهٔ هابیل مورد رضایت یَهُوَه واقع شد؟‏

۲۲ اما چرا هدیهٔ هابیل مورد پسند یَهُوَه واقع شد؟‏ این هدیه چه بود؟‏ هابیل حیوانی زنده قربانی کرد و خون باارزش او را به زمین ریخت.‏ آیا او به قدر و ارزش چنین قربانی‌ای پی برده بود؟‏ قرن‌ها بعد،‏ خدا از قوم اسرائیل خواست که حیوانات را برای او قربانی کنند.‏ او به این شکل نشان داد که «برهٔ خدا» یعنی پسر کامل و بی‌گناه او نیز قربانی و خونش ریخته می‌شود.‏ (‏یو ۱:‏۲۹؛‏ خرو ۱۲:‏۵-‏۷‏)‏ احتمالاً هابیل از این امر آگاهی چندانی نداشت.‏

۲۳ اما می‌توان به صراحت گفت که هابیل بهترین دارای‌اش را به خدا تقدیم کرد.‏ یَهُوَه نه تنها به هدیهٔ او بلکه به خود او به دیدهٔ رضایت نگریست.‏ عشق هابیل به یَهُوَه و ایمان خالصش،‏ او را برانگیخت که چنین کند.‏

۲۴.‏ الف)‏ چرا در هدیهٔ قائن نقصی وجود نداشت؟‏ ب)‏ از چه نظر رفتار قائن همانند بسیاری از مردم روزگار ما بود؟‏

۲۴ اما قائن به شکلی دیگر عمل کرد.‏ یَهُوَه «قائن و هدیهٔ او را قبول نکرد.‏» (‏پیدا ۴:‏۵‏،‏ مژده برای عصر جدید‏)‏ در هدیهٔ قائن نقصی نبود.‏ چون بعدها قانون خدا به قومش اجازه می‌داد که محصولات زمین را نیز به عنوان هدیه به او تقدیم کنند.‏ (‏لاو ۶:‏۱۴،‏ ۱۵‏)‏ اما کتاب مقدّس در مورد قائن می‌گوید:‏ ‹اعمالش بد بود.‏› ‏(‏۱یوحنا ۳:‏۱۲ خوانده شود.‏‏)‏ قائن،‏ همچون بسیاری از مردم روزگار ما احتمالاً فکر می‌کرد که پرستش و عبادت ظاهریِ خدا کافی است.‏ اما اعمالش نشان داد که به یَهُوَه ایمان و عشق واقعی ندارد.‏

۲۵،‏ ۲۶.‏ یَهُوَه به قائن چه هشداری داد،‏ اما او چه کرد؟‏

۲۵ زمانی که قائن دید که مورد رضایت یَهُوَه واقع نشده است،‏ آیا به اعمال هابیل فکر کرد و از آن درس گرفت؟‏ خیر.‏ او خشمگین شد و از برادرش تنفر شدیدی پیدا کرد.‏ یَهُوَه پی برد که در فکر قائن چه می‌گذرد و با صبر و بردباری با او منطقاً گفتگو کرد.‏ یَهُوَه به قائن هشدار داد که راهی را که در پیش گرفته است به گناهی جدّی می‌انجامد.‏ همچنین به قائن امید داد که اگر فقط راه و مرام خود را تغییر دهد او نیز ‹مقبولش› واقع خواهد شد.‏—‏پیدا ۴:‏۶،‏ ۷‏.‏

۲۶ قائن به هشدار یَهُوَه توجهی نکرد.‏ او از برادرش خواست که با یکدیگر به دشت روند.‏ در آنجا بر او حمله‌ور شد و او را کشت.‏ (‏پیدا ۴:‏۸‏)‏ بدین شکل،‏ هابیل اولین کسی بود که به خاطر ایمان و عشقش به خدا،‏ قربانی ظلم و بی‌عدالتی گشت.‏ او کشته شد،‏ اما سرگذشت زندگی‌اش هنوز زنده است.‏

۲۷.‏ الف)‏ چرا می‌توانیم اطمینان داشته باشیم که هابیل روزی به زندگی بازمی‌گردد؟‏ ب)‏ در چه صورت می‌توانیم مطمئن باشیم که روزی هابیل را خواهیم دید؟‏

۲۷ خون هابیل به اصطلاح از زمین نزد یَهُوَه فریاد برآورد.‏ یَهُوَه می‌بایستی انتقام این بی‌عدالتی را می‌گرفت.‏ او عدالت را به اجرا درآورد و قائن را به خاطر این جنایت بزرگ مجازات کرد.‏ (‏پیدا ۴:‏۹-‏۱۲‏)‏ موضوع پراهمیت در این میان آن است که سرگذشت زندگی هابیل سرمشق خوبی برای ماست و به اصطلاح با ما سخن می‌گوید.‏ با این که هابیل احتمالاً حدود یک قرن عمر کرد و عمر کوتاهی نسبت به مردم روزگارش داشت،‏ اما مورد رضایت یَهُوَه بود.‏ او درگذشت،‏ اما می‌دانست که یَهُوَه،‏ پدر آسمانی‌اش به او محبت دارد و از او راضی و خشنود است.‏ (‏عبر ۱۱:‏۴‏)‏ ما می‌توانیم اطمینان داشته باشیم که او در خاطر بی‌پایان یَهُوَه باقیست و در انتظار روزی است که دوباره بر بهشت روی زمین به زندگی بازگردد.‏ (‏یو ۵:‏۲۸،‏ ۲۹‏)‏ آیا دوست دارید که او را ببینید؟‏ اگر مصمم باشید که به گفته‌های هابیل گوش دهید و ایمان بی‌همتای او را سرمشق خود سازید،‏ به طور حتم به خواسته‌تان خواهید رسید.‏

^ بند 5 عبارت «آغاز جهان» با زاد و ولد اولین نسل بشر در ارتباط است.‏ با این که قائن فرزند اول آدم و حوّا بود،‏ چرا عیسی «آغاز جهان» را به هابیل ارتباط داد نه به قائن؟‏ اعمال و تصمیمات قائن نشان می‌دهد که عمداً بر ضدّ یَهُوَه خدا،‏ قد علم کرد.‏ پس می‌توان منطقاً نتیجه گرفت که قائن همانند آدم و حوّا جزو کسانی نخواهند بود که به زندگی باز می‌گردند و از بند مرگ رهایی می‌یابند.‏