مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

فصل ۳

‏‹پدر همهٔ کسانی است که ایمان می‌آورند›‏

‏‹پدر همهٔ کسانی است که ایمان می‌آورند›‏

۱،‏ ۲.‏ از زمان نوح به بعد چگونه دنیا دستخوش تغییر شده بود و ابراهیم در این مورد چه فکر می‌کرد؟‏

ابراهیم به معبد زیگورات چشم دوخته بود؛‏ معبدی مخوف که بر زادگاه او شهر اور سایه افکنده بود.‏ * صدای هیاهو از هر سو به گوش می‌رسید و دود به آسمان می‌رفت.‏ کاهنان الٰههٔ ماه بار دیگر مشغول گذراندن قربانی بودند.‏ لحظه‌ای حالت ابراهیم را تصوّر کنید.‏ او چشم از آنان برداشت،‏ اخم‌هایش در هم رفت و سرش را به نشانهٔ افسوس تکان داد؛‏ راهی خانه شد و از میان خیابان‌های پرجمعیت گذشت.‏ حال احتمالاً فکر می‌کرد که بت و بت‌پرستی شهر اور را فرا گرفته است.‏ به راستی که اثرات مخرّب بت‌پرستی از زمان نوح در بسیاری از نقاط دنیا گسترده شده بود!‏

۲ نوح دو سال پیش از تولّد ابراهیم درگذشت.‏ پس از توفان و خارج شدن نوح و خانواده‌اش از کشتی،‏ این مرد خدا قربانی‌ای به یَهُوَه تقدیم کرد و یَهُوَه نیز رنگین کمانی در آسمان ظاهر ساخت.‏ (‏پیدا ۸:‏۲۰؛‏ ۹:‏۱۲-‏۱۴‏)‏ در آن زمان،‏ مردم در تمامی دنیا فقط یَهُوَه خدای یکتا را می‌پرستیدند.‏ اما رفته‌رفته پس از گذشت ده نسل از زمان نوح،‏ پرستندگان یَهُوَه کم و کمتر شدند.‏ مردم بت‌پرست شده بودند.‏ حتی تارَح،‏ پدر ابراهیم نیز بت‌پرست بود و احتمالاً خود بت می‌ساخت.‏—‏یوش ۲۴:‏۲‏.‏

ابراهیم چگونه چنین ایمان بی‌نظیری یافت؟‏

۳.‏ ابراهیم در طی زندگی‌اش چه خصوصیتی را از خود نمایان ساخت و ما چه می‌توانیم از آن بیاموزیم؟‏

۳ ابراهیم از بسیاری از مردم روزگارش متفاوت بود.‏ ایمان او روزبه‌روز قوی و قوی‌تر می‌شد.‏ در حقیقت،‏ پولُس رسول بعدها تحت الهام الٰهی او را چنین خواند:‏ ‹پدر همهٔ کسانی است که ایمان می‌آورند.‏› ‏(‏رومیان ۴:‏۱۱ خوانده شود.‏‏)‏ حال می‌خواهیم نگاهی به سرگذشت زندگی او بیندازیم و ببینیم که چگونه چنین ایمانی در ابراهیم به وجود آمد و ما چگونه می‌توانیم چنین ایمانی را در خود پرورش دهیم.‏

پرستش یَهُوَه پس از توفان نوح

۴،‏ ۵.‏ ابراهیم احتمالاً از چه کسی در مورد یَهُوَه مطالبی آموخت و چرا می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد؟‏

۴ ابراهیم چگونه با خصوصیات و شخصیت یَهُوَه خدا آشنا شد؟‏ ما می‌دانیم که یَهُوَه در آن زمان خادمانی وفادار بر روی زمین داشت.‏ سام یکی از آنان بود.‏ نوح سه پسر داشت که سام اولین فرزند نبود،‏ اما اغلب اولین پسر خوانده می‌شد.‏ شاید به این دلیل که سام مردی با ایمانی قوی بود.‏ * نوح چندی پس از توفان،‏ یَهُوَه را «خدای سام» خواند.‏ (‏پیدا ۹:‏۲۶‏)‏ سام برای یَهُوَه و پرستش پاک،‏ حرمت و احترام قائل بود.‏

۵ ابراهیم احتمالاً سام را می‌شناخت.‏ دوران کودکی ابراهیم را در نظر گیرید؛‏ سام،‏ یکی از اجداد ابراهیم که بیش از ۴۰۰ سال شاهد اتفاقاتی بی‌شمار بود،‏ هنوز در قید حیات بود.‏ ابراهیم،‏ این پسر کوچک،‏ یقیناً با شنیدن این اتفاقات از زبان سام،‏ هیجان‌زده می‌شد.‏ سام با چشم خود دیده بود که در دنیای پیش از توفان شرارت و بدی همه جا را فرا گرفت،‏ توفانی عظیم زمین را از هر گونه شرارت پاک ساخت و نژادهای اولیهٔ بشر پدیدار گشتند و بر روی زمین پخش شدند.‏ او همچنین شاهد آن بود که نمرود با ساختن برج بابِل به سرکشی علیه خدا دست زد.‏ سام،‏ این مرد باایمان،‏ در این سرکشی شرکت نکرد.‏ پس،‏ زمانی که یَهُوَه زبان مردم را تغییر داد،‏ سام و خانواده‌اش همچنان به زبان اولیهٔ بشر گفتگو می‌کردند؛‏ همان زبانی که نوح به آن گفتگو می‌کرد.‏ ابراهیم نیز عضوی از این خانوادهٔ بزرگ بود و مسلّماً در طول زندگی‌اش برای سام احترامی فراوان قائل بود.‏ از این رو،‏ شاید ابراهیم از سام در مورد یَهُوَه مطالبی آموخت.‏

ابرام از هر گونه بت‌پرستی که در اور رایج بود،‏ دوری جست

۶.‏ الف)‏ ابراهیم چگونه نشان داد که به دلیل وقوع توفان جهانی پی برده است؟‏ ب)‏ ابراهیم و سارا چه زندگی‌ای داشتند؟‏

۶ به هر حال ما می‌توانیم با اطمینان بگوییم که او به دلیل وقوع توفان جهانی به خوبی پی برده و این امر بر او تأثیر گذاشته بود.‏ ابراهیم همچنین می‌کوشید که همانند نوح،‏ مورد رضایت خدا واقع شود.‏ درست به همین دلیل،‏ او از بت‌پرستی دوری جست و با سایر مردم در شهر اور و شاید حتی با بستگان نزدیکش تفاوت داشت.‏ با وجود این،‏ ابراهیم یار و یاوری در زندگی‌اش یافت،‏ زنی به نام سارا.‏ ابراهیم او را به همسری گرفت.‏ سارا نه تنها بسیار زیبا بود،‏ بلکه ایمانی بی‌نظیر به یَهُوَه داشت.‏ * هر چند که این زوج فرزندی نداشتند،‏ ولی بی‌گمان در راه خدمت به یَهُوَه شاد و مسرور بودند.‏ آنان سرپرستی لوط،‏ برادرزادهٔ ابراهیم را نیز بر عهده داشتند.‏

۷.‏ پیروان عیسی چگونه باید ابراهیم را سرمشق قرار دهند؟‏

۷ ابراهیم هیچ گاه بت‌پرستی را بر پرستش یَهُوَه ترجیح نداد.‏ او و سارا با میل و رغبت می‌خواستند که همچون مردم بت‌پرست زمان خود نباشند.‏ اگر بخواهیم با خلوص نیّت به خدایمان ایمان ورزیم،‏ نیاز به چنین روحیه‌ای داریم.‏ ما نیز باید با میل و رغبت بخواهیم که از مردم زمان خود متفاوت باشیم.‏ عیسی گفت که پیروانش ‹به دنیا تعلّق ندارند› و در نتیجه دنیا از آنان نفرت خواهد داشت.‏ ‏(‏یوحنا ۱۵:‏۱۹ خوانده شود.‏‏)‏ چنانچه در محیط خانواده یا در محل زندگی‌تان،‏ دیگران شما را به دلیل خدمتتان به خدا با گفته‌هایشان آزار می‌دهند،‏ به یاد داشته باشید که شما هرگز تنها نیستید.‏ در حقیقت،‏ شما ابراهیم و سارا را سرمشق قرار داده‌اید و با وفاداری به پروردگارتان خدمت می‌کنید.‏

‏‹وطن خود را ترک کن›‏

۸،‏ ۹.‏ الف)‏ برای ابراهیم چه اتفاق فراموش‌نشدنی رخ داد؟‏ ب)‏ پیام یَهُوَه به ابراهیم چه بود؟‏

۸ روزی برای ابراهیم اتفاقی فراموش‌نشدنی رخ داد.‏ او از یَهُوَه خدا پیامی گرفت.‏ در کتاب مقدّس به چگونگی دریافت این پیام اشاره‌ای نشده است،‏ اما در آن آمده است که «خدای پرجلال» بر این مرد باایمان ظاهر شد.‏ ‏(‏اعمال ۷:‏۲،‏ ۳ خوانده شود.‏‏)‏ فرشتهٔ خدا احتمالاً پیام او را به ابراهیم رساند و او تنها گوشه‌ای از شکوه و جلال سلطان عالم را دید.‏ می‌توان تصوّر کرد که ابراهیم با دیدن تفاوت بین خدای زنده و بت‌های بی‌جان،‏ چقدر هیجان‌زده شد.‏

۹ پیام یَهُوَه به ابراهیم چه بود؟‏ «وطن و کسان خود را ترک کن و به سرزمینی که به تو می‌نمایم،‏ برو.‏» یَهُوَه به او نگفت که به کدام سرزمین برود.‏ او تنها به ابراهیم گفت که آن را به او نشان خواهد داد.‏ اما ابراهیم در ابتدا می‌بایست خانه و دیار و بستگان خود را ترک می‌کرد.‏ در فرهنگ خاورمیانه در زمان باستان،‏ خانواده از اهمیت بسیاری برخوردار بود.‏ اگر مردی بستگان و شهر و دیارش را ترک می‌کرد و به مکانی دورافتاده می‌رفت،‏ در گمان دیگران سرنوشتی وحشتناک داشت و برخی آن را بدتر از مرگ می‌دانستند.‏

۱۰.‏ چرا احتمالاً ابراهیم و سارا با ترک خانه و زندگی‌شان ازخودگذشتگی نشان دادند؟‏

۱۰ یقیناً برای ابراهیم ترک سرزمین اَبا و اجدادیش سخت و دشوار بود.‏ شهر اور ظاهراً شهری پر رونق و پر جنب‌وجوش بود.‏ (‏به کادر «‏ شهری که ابراهیم و سارا آن را ترک کردند‏» مراجعه شود.‏)‏ حفاری‌ها از این شهر باستانی نشان می‌دهد که مردم در اور زندگی راحت و آسوده داشتند؛‏ برخی از خانه‌ها برای اهل خانه و مستخدمان چندین اطاق داشت و این اطاق‌ها در اطراف یک حیاط اندرونی سنگ‌فرش‌شده واقع بود.‏ وسایل آرامش و آسایش در این شهر فراهم بود،‏ از جمله آب آشامیدنی و آب برای مصارف دیگر و فاضلاب.‏ به یاد داشته باشید که ابراهیم و سارا پا به سن گذاشته بودند؛‏ ابراهیم احتمالاً در هفتاد و چند سالگی و سارا در شصت و چند سالگی بود.‏ ابراهیم مسلّماً می‌خواست که سارا زندگی‌ای نسبتاً راحت داشته باشد و به نیازهای او رسیدگی کند؛‏ هر شوهر خوبی می‌خواهد چنین کند.‏ احتمالاً آنان با یکدیگر گفتگوهای بسیاری در مورد این وظیفه داشتند.‏ ما می‌توانیم نگرانی‌ها و سؤالاتی را که در ذهن آنان به وجود می‌آمد،‏ تصوّر کنیم.‏ ابراهیم مسلّماً از این که سارا مشکلات و نگرانی‌های این سفر را پذیرفت،‏ راضی و خشنود بود!‏ سارا نیز همانند همسرش حاضر بود که از تمام رفاه و آسایش خود بگذرد.‏

۱۱،‏ ۱۲.‏ الف)‏ خانوادهٔ ابراهیم و خدمتکارانش پیش از ترک اور باید چه تدارکاتی می‌دیدند و چه تصمیماتی می‌گرفتند؟‏ ب)‏ صبح روزی که باید اور را ترک می‌کردند چه روی داد؟‏

۱۱ ابراهیم و سارا پیش از ترک اور باید برای سفر خود را آماده می‌کردند؛‏ آنان باید تدارکات بسیاری می‌دیدند و وسایل‌شان را می‌بستند.‏ چه وسایلی را می‌بایستی با خود برای سفر می‌بردند؛‏ سفری که برای آنان نامشخص بود؟‏ آنان همچنین باید تصمیم می‌گرفتند که با اعضای خانواده و خدمتکارانشان چه کنند.‏ برای تارَح،‏ پدر سالخوردهٔ ابراهیم،‏ چه تصمیمی داشتند؟‏ آنان تصمیم گرفتند که او را همراه خود به این سفر ببرند و از او تا پایان عمرش مراقبت کنند.‏ تارَح با تصمیم آنان کاملاً موافق بود،‏ زیرا گزارش کتاب مقدّس او را رئیس خاندانی می‌خواند که خانواده‌اش را از اور بیرون آورد.‏ پس می‌توان گفت که تارَح بی‌شک دست از بت‌پرستی کشیده بود.‏ لوط،‏ برادرزادهٔ ابراهیم نیز آنان را در طی این سفر همراهی می‌کرد.‏—‏پیدا ۱۱:‏۳۱‏.‏

۱۲ سرانجام صبح روزی که باید اور را ترک می‌کردند،‏ فرارسید.‏ کاروان‌هایی را تصوّر کنید که بیرون دیوار و خندق شهر اور جمع شده بودند.‏ خانواده و خدمتکاران ابراهیم همه چیز را آماده کرده بودند،‏ شترها و الاغ‌ها را بار کرده بودند،‏ گلهٔ حیوانات را جمع‌آوری کرده بودند و منتظر حرکت بودند.‏ * احتمالاً نگاه همه به ابراهیم بود و در انتظار علامت او بودند تا سفر را شروع کنند.‏ عاقبت آن لحظه فرارسید و آنان اور را ترک کردند.‏

۱۳.‏ بسیاری از خادمان یَهُوَه چگونه روحیه‌ای همانند ابراهیم و سارا دارند؟‏

۱۳ امروزه،‏ بسیاری از خادمان یَهُوَه تصمیم گرفته‌اند به مناطقی نقل مکان کنند که نیاز مبرمی به مبشّر بوده است.‏ برخی برای آن که بتوانند به مردم بیشتری موعظه کنند،‏ زبانی جدید آموخته‌اند.‏ برخی نیز برای موعظه کردن روش‌های دیگری را بکار گرفته‌اند که برایشان آسان نبوده است.‏ چنین تصمیم‌گیری‌هایی معمولاً به فداکاری و ازخودگذشتگی نیاز دارد؛‏ به عبارت دیگر باید با میل و رغبت از برخی از راحتی‌های زندگی صرف‌نظر کرد.‏ به راستی که چنین روحیه‌ای بسیار قابل تقدیر است و نشان می‌دهد که این خادمان یَهُوَه ایمان ابراهیم و سارا را سرمشق قرار داده‌اند.‏ با داشتن چنین ایمانی می‌توانیم اطمینان داشته باشیم که یَهُوَه همواره بیش از هر آنچه که به او تقدیم می‌کنیم درِ رحمت و بخشش خود را به سوی ما باز می‌کند.‏ او هیچ گاه ایمان ما را بدون پاداش نمی‌گذارد.‏ (‏عبر ۶:‏۱۰؛‏ ۱۱:‏۶‏)‏ آیا برای ابراهیم چنین نکرد؟‏

عبور از رود فرات

۱۴،‏ ۱۵.‏ سفر از اور به حَران چگونه بود و چرا ابراهیم احتمالاً تصمیم گرفت که در حَران برای مدتی اقامت گزیند؟‏

۱۴ کاروان‌ها یکی از پس دیگری پشت سر هم به راه افتادند.‏ ابراهیم و سارا گاهی سوار بر شتر و گاهی پای پیاده حرکت می‌کردند؛‏ گفتگوهای آنان از میان صدای زنگولهٔ حیوانات شنیده می‌شد.‏ آنانی که از سفر تجربهٔ چندانی نداشتند،‏ رفته‌رفته به چادر زدن عادت می‌کردند.‏ همچنین به تارَح یاری می‌رساندند تا بتواند بر روی شتر یا الاغ به راحتی بنشیند.‏ آنان راه خود را از اور به سوی شمالِ غربی در پیش گرفتند و در امتداد رود فرات حرکت می‌کردند.‏ روزها و هفته‌ها می‌گذشت و آنان همچنان به سفر خود ادامه می‌دادند.‏

۱۵ عاقبت پس از طی مسافت ۹۶۰ کیلومتر به خانه‌های گنبد مانند حَران رسیدند؛‏ شهری آباد و پررونق که در نزدیکی راه‌های تجاری شرق به غرب واقع بود.‏ در آنجا خانواده‌ها اتراق کردند و برای مدتی اقامت گزیدند.‏ تارَح احتمالاً چنان ضعیف و ناتوان شده بود که دیگر نمی‌توانست به سفر ادامه دهد.‏

۱۶،‏ ۱۷.‏ الف)‏ ابراهیم از چه عهدی شاد و مسرور بود؟‏ ب)‏ یَهُوَه در طی اقامت ابراهیم در حَران به او چه برکتی داد؟‏

۱۶ در این میان تارَح در ۲۰۵ سالگی درگذشت.‏ (‏پیدا ۱۱:‏۳۲‏)‏ یَهُوَه در غم و اندوه ابراهیم به او تسلّی و دلگرمی بخشید و یک بار دیگر به او پیامی داد.‏ یَهُوَه راهنمایی‌هایش را که در اور به او داده بود،‏ دوباره به ابراهیم یادآور شد و وعده‌های بیشتری به او داد.‏ یَهُوَه به ابراهیم گفت که از نسل او «امّتی عظیم» به وجود می‌آید و برکات خدا شامل حال همهٔ انسان‌ها می‌شود.‏ ‏(‏پیدایش ۱۲:‏۲،‏ ۳ خوانده شود.‏‏)‏ عهد خدا با ابراهیم موجب شادی این خادم خدا شد و او را بر آن داشت تا به سفر خود ادامه دهد.‏

۱۷ یَهُوَه به ابراهیم در طی اقامتش در حَران برکت داده و او صاحب مال و اموال بیشتری شده بود.‏ از این رو برای سفر به سرزمین موعود باید بار بیشتری را با خود می‌برد.‏ کتاب مقدّس در این مورد می‌گوید که ابراهیم ‹همهٔ اموال اندوختهٔ خود را با اشخاصی که در حَرّان پیدا کرده بود،‏ برداشته،‏› راهی سرزمین کنعان شد.‏ (‏پیدا ۱۲:‏۵‏)‏ ابراهیم برای این که بتواند قومی بزرگ داشته باشد،‏ به دارایی و خدمتکارانی نیاز داشت.‏ یَهُوَه همیشه به خادمانش دارایی و ثروت نمی‌بخشد،‏ اما برای عملی ساختن مقصودش چنین خواهد کرد.‏ این امر در مورد ابراهیم نیز صدق می‌کرد.‏ او توانست به سفر خود به آن سرزمین ناشناس ادامه دهد.‏

پشت کردن به زندگی مرفه در اور،‏ مشکلاتی را برای ابرام و سارا به همراه داشت

۱۸.‏ الف)‏ چه وقت ابراهیم شاهد نقطهٔ عطفی در تاریخ قوم خدا بود؟‏ ب)‏ چه اتفاقات مهم دیگری در طی دوران‌های گوناگون درست در چهاردهم نیسان روی داد؟‏ (‏به کادر «‏ روزی پراهمیت در گاه‌شماری کتاب مقدّس‏» مراجعه شود.‏)‏

۱۸ کرْکمیش محلّی بود که کاروان‌ها پس از چند روز سفر از حَران به آنجا می‌رسیدند و سپس از رودخانهٔ فرات عبور می‌کردند.‏ احتمالاً در آنجا بود که ابراهیم شاهد نقطهٔ عطفی در تاریخ قوم خدا بود.‏ ظاهراً در چهاردهمین روز ماهی که بعدها نیسان نامیده شد در سال ۱۹۴۳ قبل از میلاد،‏ ابراهیم کاروان خود را از رودخانهٔ فرات عبور داد.‏ (‏خرو ۱۲:‏۴۰-‏۴۳‏)‏ خدا به ابراهیم وعده داده بود که سرزمین موعود را به او نشان می‌دهد؛‏ سرزمینی که به سمت جنوب ادامه می‌یافت.‏ عهد خدا با ابراهیم در آن روز عملی شد.‏

۱۹.‏ در وعدهٔ یَهُوَه به ابراهیم به چه چیزی اشاره شده بود و شاید چه امری را به ابراهیم یادآور می‌شد؟‏

۱۹ ابراهیم از میان سرزمین کنعان به سمت جنوب حرکت کرد و کاروانش در نزدیکی شکیم و در نزدیکی درختان عظیم موره توقف کرد.‏ ابراهیم در آنجا بار دیگر از یَهُوَه پیامی گرفت.‏ خدا این بار وعده داد که نوادگان ابراهیم یا اعقاب او این سرزمین را به تصرّف درخواهند آورد.‏ یَهُوَه در باغ عدن پیشگویی کرده بود که روزی «ذریّت» یا فرزندی بشر را نجات خواهد داد.‏ آیا ابراهیم به این پیشگویی فکر می‌کرد؟‏ (‏پیدا ۳:‏۱۵؛‏ ۱۲:‏۷‏)‏ احتمالاً.‏ شاید او کم‌کم پی برده بود که او نیز نقشی را در مقصود والای یَهُوَه ایفا خواهد کرد.‏

۲۰.‏ ابراهیم چگونه قدردانی خود را از افتخار بزرگی که یَهُوَه به او عطا کرده بود،‏ نشان داد؟‏

۲۰ ابراهیم از افتخار بزرگی که یَهُوَه به او عطا کرده بود،‏ بسیار سپاسگزار بود.‏ او از میان سرزمینی عبور می‌کرد که بی‌گمان می‌باید محتاط می‌بود،‏ زیرا کنعانیان هنوز در آن ساکن بودند.‏ ابراهیم در بین راه دو بار توقف کرد تا برای یَهُوَه مذبحی برپا کند؛‏ یک بار در نزدیکی درختان عظیم موره و بار دیگر در نزدیکی بیت‌ئیل.‏ او نام خدا،‏ یَهُوَه را خواند و هنگام تعمّق در مورد آیندهٔ نوادگانش احتمالاً از صمیم دل از خدا قدردانی کرد.‏ او شاید با همنوعان کنعانی خود نیز در مورد خدا صحبت می‌کرد.‏ ‏(‏پیدایش ۱۲:‏۷،‏ ۸ خوانده شود.‏‏)‏ البته ابراهیم در سفر زندگی‌اش هنوز آزمایش‌هایی را در پیش رو داشت.‏ اما او مردی حکیم بود و هیچ گاه بر خانه و زندگی و آسایش و آرامشی که پیش از آن در اور داشت،‏ تمرکز نمی‌کرد.‏ ابراهیم در انتظار آینده بود.‏ در عبرانیان ۱۱:‏۱۰ در مورد او می‌خوانیم:‏ «چشم‌انتظار شهری بود با بنیاد،‏ که معمار و سازنده‌اش خداست.‏»‏

۲۱.‏ شناخت ما از پادشاهی خدا چه تفاوتی با شناخت ابراهیم از آن دارد و این امر ما را به چه کاری برمی‌انگیزد؟‏

۲۱ ما خادمان خدا،‏ امروزه بیش از ابراهیم در مورد این شهر مجازی یعنی پادشاهی خدا اطلاعاتی داریم.‏ ما می‌دانیم که پادشاهی خدا در آسمان در حال حکمرانی است و در آینده‌ای نزدیک به نظام شریر این دنیا پایان می‌دهد.‏ همچنین پی برده‌ایم که عیسی مسیح اکنون در آسمان حکومت می‌کند و همان «ذریّت» یا فرزندی است که به ابراهیم وعدهٔ آن داده شده بود.‏ به راستی که چه افتخار بزرگی است که ابراهیم را در دنیای جدید ببینیم و شاهد آن باشیم که او مقصود خدا را کاملاً درک می‌کند.‏ آیا می‌خواهید که به تحقق پیوستن هر یک از وعده‌های یَهُوَه را به چشم خود ببینید؟‏ پس بکوشید همانند ابراهیم رفتار کنید،‏ ازخودگذشته و مطیع باشید و در دعاهای خود از موهبت‌هایی که یَهُوَه به شما داده است،‏ قدردانی و سپاسگزاری کنید.‏ اگر ایمان ابراهیم را که «پدر همهٔ کسانی است که ایمان می‌آورند» سرمشق خود قرار دهید،‏ او در واقع پدر شما نیز می‌شود.‏

^ بند 1 سال‌ها بعد،‏ خدا نام اَبرام را به ابراهیم تغییر داد که به مفهوم ‹پدر امّت‌ها› است.‏ (‏پیدا ۱۷:‏۵‏)‏ در این فصل برای سادگی و روانی متن از نام ابراهیم استفاده شده است.‏

^ بند 4 با این که ابراهیم اولین فرزند تارَح نبود،‏ اما او نیز اغلب در میان پسران تارَح،‏ اولین پسر خوانده می‌شد.‏

^ بند 6 بعدها خدا نام سارای را به «سارَه» یا سارا تغییر داد.‏ (‏پیدا ۱۷:‏۱۵‏)‏ در این فصل برای سادگی و روانی متن از نام سارا استفاده شده است.‏

^ بند 12 برخی از محققان معتقدند که شترها در زمان ابراهیم اهلی نبودند.‏ اما دلایل آنان در این مورد کافی نیست.‏ در کتاب مقدّس چندین بار به شتر در میان مال و اموال ابراهیم اشاره شده است.‏—‏پیدا ۱۲:‏۱۶؛‏ ۲۴:‏۳۵‏.‏