مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

فصل ۱۷

‏‹کنیزِ یَهُوَه›‏

‏‹کنیزِ یَهُوَه›‏

۱،‏ ۲.‏ الف)‏ مهمانی ناخوانده چگونه مریم را مورد خطاب قرار داد؟‏ ب)‏ مریم برای تصمیمی مهم بر سر چه دوراهی قرار گرفت و این امر چگونه زندگی‌اش را دگرگون می‌ساخت؟‏

مریم از دیدن مهمان ناخوانده‌ای که به خانه‌اش آمده بود،‏ غرق تعجب شد.‏ او برای دیدار از پدر یا مادر مریم به آنجا نیامده بود؛‏ او آمده بود که مریم را ببیند!‏ مریم به خوبی می‌دانست که این مهمان ناخوانده اهل ناصره نیست؛‏ ناصره شهر کوچکی بود که مانند سایر شهرهای کوچک،‏ هر غریبه‌ای فوراً در آن شناخته می‌شد.‏ این مهمانِ ناخوانده به شکلی کاملاً متفاوت مریم را مورد خطاب قرار داد و گفت:‏ «سلام بر تو،‏ ای که بسیار مورد لطفی.‏ خداوند با توست.‏»—‏لوقا ۱:‏۲۶-‏۲۸ خوانده شود.‏

۲ کتاب مقدّس داستان زندگی مریم را به تصویر می‌کشد؛‏ او دخترِ هالی،‏ اهل شهر ناصره از استان جلیل بود.‏ سرگذشت زندگی او از زمانی شروع می‌شود که برای تصمیمی مهم،‏ بر سر دوراهی قرار گرفت.‏ مریم،‏ نامزد مرد نجّاری به نام یوسف بود که مال و اموال چندانی نداشت،‏ اما ایمانی قوی به خدا داشت.‏ احتمالاً مریم به دنبال زندگی‌ای ساده بود که همسرش یوسف را حمایت کند و خانواده‌ای را با یکدیگر تشکیل دهند.‏ اما حال با آمدن این مهمان ناخوانده همه چیز تغییر می‌کرد؛‏ او وظیفه‌ای را از طرف خدا به مریم می‌داد که تمام زندگی او را دگرگون می‌ساخت.‏

۳،‏ ۴.‏ برای آشنایی با سرگذشت زندگی مریم،‏ باید چه نکاتی را نادیده گیریم و بر چه نکته‌ای تمرکز کنیم؟‏

۳ بسیاری در تعجبند که در کتاب مقدّس اطلاعات چندانی از سرگذشت زندگی مریم نیامده است؛‏ در این کتاب،‏ تنها اطلاعات کمی را می‌توان در مورد پیشینه و شخصیت او یافت و در مورد ظاهر او تقریباً هیچ اطلاعی در دست نیست.‏ اما آنچه کتاب مقدّس در مورد او بیان می‌کند حقیقتاً روشن و گویاست.‏

۴ برای آشنایی بیشتر با سرگذشت زندگی مریم،‏ باید نگاهی فراتر از آنچه مذاهب گوناگون در مورد او می‌گویند،‏ داشته باشیم.‏ پس بیایید تندیس‌ها،‏ تصاویر و مجسمه‌های بی‌شماری را که از مریم ساخته شده است،‏ نادیده بگیریم.‏ همچنین بیایید تمام عقاید و تعصبات مذهبی را از ذهن خود دور سازیم؛‏ عقاید و تعصباتی که در آن‌ها برای تجلیل از این زن فروتن او را «مادر خدا» و «ملکهٔ آسمان» می‌خوانند.‏ اما بیایید به آنچه که در واقع کتاب مقدّس در مورد او نشان می‌دهد،‏ تمرکز کنیم.‏ با این کار می‌توانیم بینشی ارزشمند از ایمان او داشته باشیم و ببینیم که چگونه می‌توانیم او را سرمشق قرار دهیم.‏

دیدار یک فرشته

۵.‏ الف)‏ از واکنش مریم در برابر سلام جبرائیل به چه امری پی می‌بریم؟‏ ب)‏ چه درس پراهمیتی می‌توان از مریم آموخت؟‏

۵ مهمان مریم فرشته‌ای به نام جبرائیل بود.‏ زمانی که این فرشته به مریم گفت که ‹بسیار مورد لطفی،‏› مریم از سخنان او «پریشان شد» و نمی‌دانست که مفهوم این سلام چیست.‏ (‏لو ۱:‏۲۹‏)‏ چه کسی او را مورد لطف خود قرار داده بود؟‏ مریم انتظار نداشت که در میان انسان‌ها از چنین عزّت و احترامی برخوردار شود.‏ اما منظور فرشته آن بود که مورد لطف یَهُوَه خدا قرار گرفته است.‏ با این که مریم می‌خواست مورد رضایت خدا واقع شود،‏ اما برای داشتن آن به خود فخر نکرد.‏ نمونهٔ مریم به ما می‌آموزد که باید تلاش کنیم تا مورد لطف خدا واقع شویم،‏ اما نباید برای داشتن این برکت به خود ببالیم.‏ خدا مخالف متکبّران است،‏ اما به افتادگان و فروتنان عشق می‌ورزد و از آنان حمایت می‌کند.‏—‏یعقو ۴:‏۶‏.‏

مریم می‌خواست مورد لطف خدا واقع شود،‏ اما برای داشتن آن به خود فخر نکرد

۶.‏ فرشته چه وظیفه‌ای را به مریم محوّل کرد؟‏

۶ آری،‏ مریم به فروتنی و افتادگی نیاز داشت،‏ زیرا فرشتهٔ خدا وظیفه‌ای را به او محوّل کرد که غیرقابل تصوّر بود.‏ جبرائیل به مریم توضیح داد که فرزندی از او متولّد می‌شود که انسانی بی‌نظیر خواهد بود.‏ او به گفته‌هایش چنین ادامه داد:‏ «خداوندْ خدا تخت پادشاهی جَدّش داوود را به او عطا خواهد فرمود.‏ او تا ابد بر خاندان یعقوب سلطنت خواهد کرد و پادشاهی او را هرگز زوالی نخواهد بود.‏» (‏لو ۱:‏۳۲،‏ ۳۳‏)‏ مریم یقیناً از این وعدهٔ خدا به داود آگاه بود؛‏ خدا بیش از هزار سال پیش از آن گفته بود که یکی از نوادگان داود تا ابد حکمرانی خواهد کرد.‏ (‏۲سمو ۷:‏۱۲،‏ ۱۳‏)‏ پس،‏ پسر مریم همان مسیح می‌بود که قوم خدا برای قرن‌ها در انتظار ظهورش بودند.‏

جبرائیل وظیفه‌ای را به او محوّل کرد که غیرقابل تصوّر بود

۷.‏ الف)‏ مریم با سؤالی که مطرح کرد چه امری را در مورد خود آشکار ساخت؟‏ ب)‏ نوجوانان و جوانان از مریم چه می‌توانند بیاموزند؟‏

۷ این فرشته همچنین به مریم گفت که پسر او «پسر خدای متعال خوانده خواهد شد.‏» چگونه ممکن است از یک زن،‏ پسر خدا متولّد شود؟‏ اما اصلاً مریم چگونه می‌توانست پسری داشته باشد؟‏ او نامزد یوسف بود،‏ ولی هنوز با او ازدواج نکرده بود.‏ مریم نیز این پرسش را مطرح کرد:‏ «این چگونه ممکن است،‏ زیرا من با مردی نبوده‌ام؟‏» (‏لو ۱:‏۳۴‏)‏ توجه کنید که مریم از این که هنوز باکره بود هیچ خجالتی به خود راه نمی‌داد و از آنجا که پاکی خود را حفظ کرده بود،‏ به خود می‌بالید.‏ در دنیای امروز،‏ بسیاری از نوجوانان و جوانان مشتاقند که بکارت خود را از دست دهند و آنانی را که با این کار مخالفند،‏ مورد تمسخر قرار می‌دهند.‏ نگرش مردم این دنیا یقیناً تغییر کرده است،‏ اما نگرش خدا تغییر نکرده است.‏ (‏ملا ۳:‏۶‏)‏ همانند آن روزگار،‏ امروزه نیز خدا برای آنانی که معیارهای اخلاقی او را مد نظر دارند،‏ ارزش فراوان قائل است.‏—‏عبرانیان ۱۳:‏۴ خوانده شود.‏

۸.‏ مریم علی‌رغم ناکاملی‌اش چگونه می‌توانست فرزندی کامل به دنیا آورد؟‏

۸ هر چند مریم یکی از خادمان وفادار خدا بود،‏ اما انسانی ناکامل بود.‏ پس او چگونه می‌توانست فرزندی به دنیا آورد که کامل و پسر خدا باشد؟‏ جبرائیل به مریم توضیح داد:‏ «روح‌القدس بر تو خواهد آمد و قدرت خدای متعال بر تو سایه خواهد افکند.‏ از این‌رو،‏ آن مولودْ مقدّس و پسر خدا خوانده خواهد شد.‏» (‏لو ۱:‏۳۵‏)‏ مقدّس به معنای «پاک» و «خالص» است.‏ ما طبیعتاً از پدر و مادر خود گناه و ناپاکی را به ارث می‌بریم.‏ اما تولّد عیسی معجزه‌ای بی‌نظیر از سوی یَهُوَه بود.‏ او زندگی پسرش را از آسمان به رحم مریم انتقال داد و با استفاده از روح مقدّسش،‏ یعنی نیروی فعال خود بر مریم ‹سایه افکند›؛‏ به این مفهوم که او را از هر گونه اثر بد گناه محفوظ داشت.‏ آیا مریم به وعدهٔ فرشته ایمان داشت؟‏ او چه واکنشی نشان داد؟‏

پاسخ مریم به جبرائیل

۹.‏ الف)‏ چرا منتقدان نباید چگونگی باردار شدن مریم را مورد شک و تردید قرار دهند؟‏ ب)‏ جبرائیل از چه طریقی ایمان مریم را تقویت کرد؟‏

۹ منتقدان از جمله برخی از عالمان الٰهیات در جهان مسیحیت،‏ به سختی می‌توانند باور کنند که زنی باکره بتواند فرزندی به دنیا آورد.‏ آنان علی‌رغم آگاهی و دانش‌شان نمی‌توانند یک واقعیت ساده را درک کنند که جبرائیل آن را چنین بیان کرد:‏ «نزد خدا هیچ امری ناممکن نیست.‏» (‏لو ۱:‏۳۷‏)‏ مریم به درستی سخنان جبرائیل پی برد،‏ زیرا زنی باایمان بود.‏ اما او ساده‌لوح و خوش‌باور نبود.‏ همانند هر فرد معقولی مریم نیز نیاز به شواهدی داشت تا ایمانش را بر آن استوار سازد.‏ جبرائیل شواهد بیشتری را در اختیار او قرار داد.‏ او در مورد اِلیزابِت،‏ خویشاوند سالمند مریم با او صحبت کرد که همگان او را زنی نازا می‌دانستند.‏ اما خدا به شکلی معجزه‌آسا او را باردار ساخته بود.‏

۱۰.‏ چرا نباید تصوّر کرد که وظیفهٔ مریم،‏ مسئولیتی پیش‌وپاافتاده و آسان بود؟‏

۱۰ حال مریم چه می‌کرد؟‏ او وظیفه‌ای بر عهده داشت و شواهدی را در دست داشت که خدا هر آنچه را که جبرائیل گفته بود انجام خواهد داد.‏ نباید تصوّر کرد که این وظیفه،‏ برای مریم مسئولیتی پیش‌وپا افتاده و آسان بود.‏ از یک سو او نامزد یوسف بود.‏ اگر یوسف از بارداری مریم مطلع می‌شد،‏ آیا هنوز حاضر بود با مریم ازدواج کند؟‏ از سوی دیگر احتمالاً این وظیفه،‏ مسئولیتی بس سنگین به نظر می‌رسید.‏ او باید زندگیِ باارزش‌ترین مخلوق خدا یعنی پسر عزیز او را در رحم خود حمل می‌کرد!‏ همچنین باید در دوران طفولیت عیسی که نیاز به کمک داشت،‏ از او مراقبت می‌نمود و او را از هر گونه گزند این دنیای شریر محفوظ می‌داشت.‏ به راستی که وظیفه‌ای بس سنگین به او محوّل شده بود!‏

۱۱،‏ ۱۲.‏ الف)‏ حتی مردانی با ایمان قوی گاهی به وظایف سخت و دشوار الٰهی به چه دیدی نگریستند؟‏ ب)‏ سخنان مریم به فرشتهٔ خدا چه امری را در مورد او نشان می‌دهد؟‏

۱۱ کتاب مقدّس نشان می‌دهد که حتی مردانی با ایمان قوی گاهی شک داشتند که وظایف سخت و دشوار الٰهی را بپذیرند.‏ برای نمونه،‏ خدا به موسی این وظیفه را داد که سخنگوی او باشد؛‏ موسی در خود نمی‌دید که بتواند با فصاحت صحبت کند و این وظیفه را بر عهده گیرد.‏ (‏خرو ۴:‏۱۰‏)‏ اِرْمیا نیز برای انجام دادن وظیفه‌ای که خدا به او محوّل کرده بود،‏ خود را ‹طفلی› بیش نمی‌دانست.‏ (‏ار ۱:‏۶‏)‏ یُونُس از انجام وظیفه‌اش شانه خالی کرد!‏ (‏یون ۱:‏۳‏)‏ اما در مورد مریم چطور؟‏

۱۲ سخنان مریم که حاکی از تواضع و اطاعت بود حتی امروزه نیز در ذهن‌ها تداعی می‌شود.‏ او به جبرائیل گفت:‏ «کنیزِ خداوندم.‏ آنچه دربارهٔ من گفتی،‏ بشود.‏» (‏لو ۱:‏۳۸‏)‏ در آن زمان یک کنیز پایین‌ترین مقام را در میان خدمتکاران داشت و زندگی‌اش در دست اربابش بود.‏ مریم نیز خود را در برابر اربابش،‏ یَهُوَه این چنین حس می‌کرد.‏ او می‌دانست که دست پرقدرت خدا همواره از او محافظت می‌کند.‏ همچنین پی برده بود که یَهُوَه به آنانی که به او وفادارند،‏ وفادار است و در راه انجام دادن این وظیفهٔ سخت و دشوار،‏ به او برکت خواهد داد.‏—‏مز ۱۸:‏۲۵‏.‏

مریم می‌دانست که دست پرقدرت خدا همواره از او محافظت می‌کند

۱۳.‏ چنانچه خدا وظیفه‌ای را به ما محوّل کند که انجام دادن آن از دید ما دشوار یا حتی ناممکن به نظر رسد،‏ از نمونهٔ مریم چه فایده‌ای عایدمان می‌شود؟‏

۱۳ خدا گاهی وظیفه‌ای را به ما محوّل می‌کند که ممکن است انجام دادن آن از دید ما دشوار یا حتی ناممکن به نظر رسد.‏ اما ما در کلام او دلایل فراوانی می‌یابیم که به او توکّل کنیم و همچون مریم،‏ به دست پرقدرت او کاملاً ایمان و اعتماد داشته باشیم.‏ (‏امث ۳:‏۵،‏ ۶‏)‏ آیا به یَهُوَه کاملاً اعتماد داریم؟‏ اگر چنین کنیم او به ما برکت خواهد داد و دلایل بیشتری در اختیارمان خواهد گذاشت تا ایمانمان را به او قوی‌تر سازیم.‏

دیدار مریم از اِلیزابِت

۱۴،‏ ۱۵.‏ الف)‏ یَهُوَه چگونه مریم را هنگام دیدارش از اِلیزابِت و زَکَرِیّا برکت داد؟‏ ب)‏ سخنان مریم در لوقا ۱:‏۴۶-‏۵۵ چه امری را در مورد شخصیت او آشکار می‌کند؟‏

۱۴ سخنان جبرائیل در مورد اِلیزابِت به مریم دلگرمی داد.‏ او می‌دانست که اِلیزابِت بهتر از هر کسی حرف دل او را می‌فهمد،‏ زیرا او نیز در وضعیتی مشابه قرار داشت.‏ مریم با شتاب،‏ راهی سفری به منطقهٔ کوهستانی یهودا شد؛‏ سفری که حدوداً سه یا چهار روز به طول می‌انجامید.‏ زمانی که به خانهٔ اِلیزابِت و زَکَرِیّای کاهن رسید،‏ یَهُوَه با گواه محکم دیگری به او برکت داد و ایمانش را تقویت کرد.‏ اِلیزابِت سلام گرم مریم را شنید و نوزاد فوراً در رحمش از فرط شادی به حرکت درآمد.‏ اِلیزابِت از روح مقدّس خدا پر شد و مریم را «مادرِ سرورم» خواند.‏ خدا برای اِلیزابِت آشکار ساخت که پسر مریم،‏ سَرور او مسیح خواهد بود.‏ همچنین به او وحی شد که مریم را به خاطر ایمان و اطاعتش تحسین کند.‏ او نیز چنین کرد و گفت:‏ «خوشا به حال [آن زن] که ایمان آورْد.‏» (‏لو ۱:‏۳۹-‏۴۵‏)‏ آری،‏ تمام وعده‌های یَهُوَه به مریم به وقوع پیوست.‏

دوستی بین مریم و اِلیزابِت برکتی برای آنان بود

۱۵ حال مریم لب به سخن گشود.‏ سخنان او به دقت در کلام خدا حفظ شده است.‏ ‏(‏لوقا ۱:‏۴۶-‏۵۵ خوانده شود.‏‏)‏ از میان تمام گفته‌های مریم که در کتاب مقدّس آمده است،‏ این سخنان طولانی‌ترین آن‌هاست و شخصیت او را برای ما بهتر نمایان می‌سازد.‏ مریم با به زبان آوردن عباراتی در ستایش و جلال یَهُوَه،‏ نشان داد که چقدر برای داشتن این افتخار بزرگ که مادر مسیح می‌شود،‏ قدردان و سپاس‌گذار است.‏ او همچنین عمق ایمانش را نشان داد و در مورد یَهُوَه گفت که او متکبّران و قدرتمندان را حقیر خواهد ساخت و به افتادگان و تنگدستانی که در پی خدمت به او هستند،‏ یاری می‌رساند.‏ به علاوه سخنان او نشان می‌دهد که او دانشی وسیع از خدا داشت.‏ بر طبق برآوردی،‏ او بیش از ۲۰ بار به نوشته‌های عبرانی کتاب مقدّس اشاره کرد.‏ *

۱۶،‏ ۱۷.‏ الف)‏ مریم و پسرش چه روحیه‌ای از خود نشان دادند که می‌توانیم سرمشق قرار دهیم؟‏ ب)‏ دیدار مریم از اِلیزابِت چه برکتی را به ما یادآور می‌شود؟‏

۱۶ مریم بر اساس مطالعاتش در کلام خدا می‌توانست افکار خود را به زبان آورد.‏ اما با فروتنی ترجیح داد که از کلام خدا نقل‌قول کند.‏ پسری که در رحم داشت،‏ نیز روزی همان روحیه را از خود نشان می‌داد.‏ کتاب مقدّس در مورد او می‌گوید:‏ «تعالیم من از خودم نیست،‏ بلکه از اوست که مرا فرستاده است.‏» (‏یو ۷:‏۱۶‏)‏ بجاست که از خود بپرسیم:‏ ‹آیا من نیز چنین حرمت و احترامی برای کلام خدا قائلم یا این که ترجیح می‌دهم که نظرات خود را بیان کنم؟‏› مریم یقیناً دیدی درست داشت.‏

۱۷ مریم تقریباً به مدت سه ماه با اِلیزابِت ماند.‏ بی‌شک او و اِلیزابِت به یکدیگر دلگرمی و قوّت‌قلب دادند.‏ (‏لو ۱:‏۵۶‏)‏ گزارش دلگرم‌کنندهٔ کتاب مقدّس از دیدار مریم از اِلیزابِت به ما یادآور می‌شود که دوستی می‌تواند برکتی بزرگ باشد.‏ چنانچه در پی یافتن دوستانی باشیم که با دل و جان به یَهُوَه عشق می‌ورزند،‏ یقیناً رابطه‌مان با او نزدیک‌تر خواهد شد.‏ (‏امث ۱۳:‏۲۰‏)‏ عاقبت زمان آن فرارسید که مریم به دیارش برگردد.‏ اما زمانی که یوسف از ماجرا با خبر شود چه می‌کند؟‏

مریم و یوسف

۱۸.‏ مریم چه موضوعی را با یوسف در میان گذاشت و واکنش یوسف چه بود؟‏

۱۸ مریم به احتمال قوی منتظر نشد تا مردم خبر بارداری‌اش را به یوسف اطلاع دهند.‏ او بی‌شک باید خود این موضوع را با او در میان می‌گذاشت.‏ شاید پیش خود فکر کرد که با گفتن این موضوع واکنش این مرد نجیب و خداترس چه خواهد بود.‏ با وجود این پیش او رفت و تمام ماجرا را برایش تعریف کرد.‏ احتمالاً یوسف عمیقاً متأثر شد.‏ او می‌خواست گفته‌های مریم را باور کند،‏ اما به نظر می‌رسید که مریم به او خیانت کرده است.‏ کتاب مقدّس توضیح نمی‌دهد که ذهنش با چه افکاری مشغول بود یا چه دیدی نسبت به این موضوع داشت.‏ اما می‌گوید که او تصمیم گرفت که از او جدا شود،‏ زیرا در آن زمان از دید مردم آنانی که نامزد یکدیگر بودند،‏ زن و شوهر محسوب می‌شدند.‏ ولی یوسف نمی‌خواست که در انظار عموم مریم را رسوا کند.‏ برای همین تصمیم گرفت که در خفا از او جدا شود.‏ (‏مت ۱:‏۱۸،‏ ۱۹‏)‏ یقیناً مریم از این که می‌دید یوسف چنین متأثر و ناراحت است،‏ رنج می‌کشید.‏ اما مریم از او تلخ‌کام نشد!‏

۱۹.‏ یَهُوَه چگونه به یوسف یاری رساند تا بهترین راه را انتخاب کند؟‏

۱۹ یَهُوَه از روی محبتش،‏ به یوسف یاری رساند تا بهترین راه را انتخاب کند.‏ فرشتهٔ خدا در خواب به یوسف گفت که مریم در واقع با معجزه‌ای باردار شده است.‏ یقیناً این گفته برای یوسف آرامش‌بخش بود!‏ حال یوسف همان کاری را کرد که مریم از ابتدا انجام داده بود.‏ او نیز مطابق با خواست خدا رفتار کرد.‏ یوسف مریم را به همسری گرفت و خود را آماده ساخت تا از پسر یَهُوَه مراقبت کند و این وظیفهٔ بی‌نظیر را بر عهده گیرد.‏—‏مت ۱:‏۲۰-‏۲۴‏.‏

۲۰،‏ ۲۱.‏ زنان و شوهران و آنانی که قصد ازدواج دارند،‏ از مریم و یوسف چه می‌توانند بیاموزند؟‏

۲۰ زنان و شوهران و آنانی که قصد ازدواج دارند،‏ می‌توانند از این زوج جوان که ۲۰۰۰ سال پیش می‌زیستند،‏ درس گیرند.‏ یوسف که می‌دید مریم وظیفهٔ مادری و مراقبت از عیسی را به خوبی انجام می‌دهد،‏ یقیناً خوشحال بود که فرشتهٔ یَهُوَه او را راهنمایی کرده است.‏ او به طور حتم پی برده بود که برای تصمیم‌گیری‌های مهم باید به یَهُوَه توکّل کند.‏ (‏مز ۳۷:‏۵؛‏ امث ۱۸:‏۱۳‏)‏ او بی‌شک به عنوان سرپرست خانواده در تصمیم‌گیری‌هایش دقت به خرج می‌داد و نیازهای خانواده‌اش را در نظر می‌گرفت.‏

۲۱ با این که یوسف در ابتدا به سختی می‌توانست گفته‌های مریم را باور کند،‏ مریم حاضر بود با او ازدواج کند.‏ از این امر چه می‌توان آموخت؟‏ در تمام این دوران،‏ مریم منتظر یوسف ماند تا او تصمیم گیرد،‏ زیرا او بود که در آینده سرپرستی خانواده را بر عهده می‌گرفت.‏ یقیناً این درسی خوب برای مریم بود.‏ امروزه زنان مسیحی نیز می‌توانند از رفتار مریم سرمشق گیرند.‏ احتمالاً این رویداد،‏ اهمیت گفتگو و تبادل نظری صادقانه و بی‌پرده را به یوسف و مریم آموخت.‏—‏امثال ۱۵:‏۲۲ خوانده شود.‏

۲۲.‏ زندگی مشترک یوسف و مریم بر چه اساسی بنا شده بود و چه آینده‌ای در انتظارشان بود؟‏

۲۲ این زوج جوان مسلّماً زندگی مشترک خود را بر بهترین پایه و اساس بنا کردند.‏ آنان به یَهُوَه خدا بیش از هر چیزی عشق می‌ورزیدند و می‌خواستند به عنوان والدینی مسئول و باتوجه او را خشنود سازند.‏ البته در کنار برکات فراوان،‏ مشکلات و سختی‌هایی نیز در انتظارشان بود.‏ آنان باید عیسی را بزرگ و تربیت می‌کردند؛‏ کسی که بعدها بزرگ‌ترین انسان تمامی تاریخ می‌شد.‏

^ بند 15 مریم در این میان،‏ از قرار معلوم به حَنّا،‏ آن زن باایمان اشاره نمود؛‏ زنی که همچون مریم از سوی یَهُوَه برکت یافت و صاحب فرزندی شد.‏—‏به کادر «‏دو دعای بی‌نظیر‏» در فصل ۶ مراجعه شود.‏