انجیل لوقا ۳‏:‏۱‏-‏۳۸

  • شروع فعالیت یحیی ‏(‏۱،‏ ۲‏)‏

  • موعظهٔ یحیی در مورد تعمید ‏(‏۳-‏۲۰‏)‏

  • تعمید عیسی ‏(‏۲۱،‏ ۲۲‏)‏

  • شجره‌نامهٔ عیسی مسیح ‏(‏۲۳-‏۳۸‏)‏

۳  پانزدهمین سال حکمرانی تیبِریوسِ قیصر بود.‏ پُنتیوس پیلاتُس فرماندار یهودیه بود و هیرودیس* حکمران* جلیل و برادرش فیلیپُس حکمران نواحی ایتوریه و تِراخونیتیس.‏ همین طور لیسانیوس حکمران آبیلینی بود.‏ ۲  در همان زمان،‏ یعنی وقتی حَنّاس یکی از سران کاهنان و قیافا کاهن اعظم بود،‏ پیام خدا در بیابان به یحیی پسر زَکَریا رسید.‏ ۳  یحیی در تمام نواحی اطراف رود اردن می‌گشت و موعظه می‌کرد که مردم باید برای بخشش گناهانشان توبه کنند و به نشانهٔ توبه‌شان تعمید بگیرند.‏ ۴  این دقیقاً مطابق نوشته‌های اِشَعْیای نبی بود که گفت:‏ «صدای بلند کسی در بیابان شنیده می‌شود که می‌گوید:‏ ‹راه یَهُوَه* را آماده کنید!‏ مسیر او را هموار کنید!‏ ۵  درّه‌ها را پر کنید،‏ کوه‌ها و تپه‌ها را صاف کنید؛‏ راه‌های پرپیچ و خم را مستقیم کنید و مسیر پردست‌انداز را هموار کنید!‏ ۶  به این شکل همهٔ مردم راهی را که خدا برای نجاتشان مهیا کرده،‏ خواهند دید.‏›»‏ ۷  یحیی به عدهٔ زیادی از کسانی که برای تعمید گرفتن پیش او می‌رفتند می‌گفت:‏ «ای افعی‌زادگان،‏ چه کسی به شما هشدار داد تا از مجازاتی* که در راه است فرار کنید؟‏ ۸  اول باید کارهایی را انجام دهید که ثابت می‌کند از گناهانتان توبه کرده‌اید.‏ نباید با این فکر که یهودی و از نسل ابراهیم هستید،‏ خودتان را فریب دهید.‏ اگر خدا بخواهد،‏ می‌تواند از همین سنگ‌ها نسلی برای ابراهیم به وجود آورد!‏ ۹  همین الآن هم تیشه بر ریشهٔ درختان گذاشته شده و هر درختی که میوهٔ خوب ندهد بریده و در آتش انداخته خواهد شد.‏»‏ ۱۰  مردم از یحیی می‌پرسیدند:‏ «پس ما باید چه کار کنیم؟‏» ۱۱  او به آن‌ها می‌گفت:‏ «کسی که دو لباس* دارد،‏ یکی را به کسی که ندارد بدهد و کسی هم که چیزی برای خوردن دارد همین کار را بکند.‏» ۱۲  حتی مأموران مالیات هم برای تعمید گرفتن پیش او می‌آمدند و می‌گفتند:‏ «استاد،‏ ما باید چه کار کنیم؟‏» ۱۳  یحیی به آن‌ها می‌گفت:‏ «از مردم مالیاتی بیشتر از حد تعیین‌شده نگیرید.‏» ۱۴  همین طور نظامیان از او می‌پرسیدند:‏ «ما باید چه کار کنیم؟‏» او به آن‌ها می‌گفت:‏ «به کسی ظلم نکنید* و تهمت ناروا نزنید و به جیره و حقوقی که می‌گیرید قانع باشید.‏»‏ ۱۵  در آن زمان مردم منتظر آمدن مسیح بودند و پیش خودشان می‌گفتند،‏ «آیا ممکن است که یحیی همان مسیح باشد؟‏» ۱۶  یحیی به همه می‌گفت:‏ «من شما را با آب تعمید می‌دهم،‏ ولی بعد از من کسی خواهد آمد که اختیاراتش از من بیشتر است* و من حتی لیاقت ندارم که بند کفش‌هایش را باز کنم.‏ او شما را با روح‌القدس و آتش تعمید خواهد داد.‏ ۱۷  او وسیلهٔ جدا کردن گندم از کاه را در دست دارد تا خرمنگاهش را کاملاً پاک کند.‏ او گندم را در انبارش جمع خواهد کرد،‏ ولی کاه را با آتشی خاموش‌نشدنی خواهد سوزاند.‏»‏ ۱۸  یحیی پند و نصیحت‌های زیاد دیگری هم به آن‌ها می‌داد و در کنارش خبر خوش را هم به مردم اعلام می‌کرد.‏ ۱۹  اما هیرودیسِ فرماندار که یحیی او را سر موضوع هیرودیا یعنی زن برادرش و کارهای شریرانهٔ دیگرش توبیخ کرده بود،‏ ۲۰  یک کار شریرانهٔ دیگر هم کرد؛‏ او یحیی را به زندان انداخت.‏ ۲۱  وقتی همهٔ مردم تعمید می‌گرفتند،‏ عیسی هم تعمید گرفت.‏ عیسی مشغول دعا کردن بود که آسمان باز شد،‏ ۲۲  و روح‌القدس به شکل کبوتری پایین آمد و روی او قرار گرفت.‏ همان موقع صدایی از آسمان به گوش رسید که گفت:‏ «تو پسر من و عزیز من هستی؛‏ از تو راضی و خشنودم.‏»‏ ۲۳  وقتی عیسی فعالیتش را شروع کرد،‏ حدود ۳۰ سال داشت.‏ همه او را به عنوان پسر یوسِف می‌شناختند.‏بله،‏ عیسی پسر یوسِف بود،‏یوسِف پسر هالی،‏ ۲۴  هالی پسر مَتّات،‏مَتّات پسر لاوی،‏لاوی پسر مَلکی،‏مَلکی پسر یَنّا،‏یَنّا پسر یوسِف،‏ ۲۵  یوسِف پسر مَتّاتیا،‏مَتّاتیا پسر عاموس،‏عاموس پسر ناحوم،‏ناحوم پسر حِسلی،‏حِسلی پسر نَجّای،‏ ۲۶  نَجّای پسر مَعَت،‏مَعَت پسر مَتّاتیا،‏مَتّاتیا پسر سِمِعین،‏سِمِعین پسر یوسِخ،‏یوسِخ پسر یودا،‏ ۲۷  یودا پسر یوحَنان،‏یوحَنان پسر ریسا،‏ریسا پسر زَروبّابِل،‏زَروبّابِل پسر شِئَلتی‌ئیل،‏شِئَلتی‌ئیل پسر نیری،‏ ۲۸  نیری پسر مَلکی،‏مَلکی پسر اَدّی،‏اَدّی پسر قوصام،‏قوصام پسر اِلمادام،‏اِلمادام پسر عِیر،‏ ۲۹  عِیر پسر یوسی،‏*یوسی پسر اِلیعازَر،‏اِلیعازَر پسر یوریم،‏یوریم پسر مَتّات،‏مَتّات پسر لاوی،‏ ۳۰  لاوی پسر شَمعون،‏شَمعون پسر یهودا،‏یهودا پسر یوسِف،‏یوسِف پسر یونام،‏یونام پسر اِلیاقیم،‏ ۳۱  اِلیاقیم پسر مِلیا،‏مِلیا پسر مِنّا،‏مِنّا پسر مَتّاتا،‏مَتّاتا پسر ناتان،‏ناتان پسر داوود،‏ ۳۲  داوود پسر یَسا،‏یَسا پسر عوبِید،‏عوبِید پسر بوعَز،‏بوعَز پسر سَلمون،‏سَلمون پسر نَحشون،‏ ۳۳  نَحشون پسر عَمّیناداب،‏عَمّیناداب پسر آرنی،‏آرنی پسر حِصرون،‏حِصرون پسر فِرِص،‏فِرِص پسر یهودا،‏ ۳۴  یهودا پسر یعقوب،‏یعقوب پسر اسحاق،‏اسحاق پسر ابراهیم،‏ابراهیم پسر تارَح،‏تارَح پسر ناحور،‏ ۳۵  ناحور پسر سِروج،‏سِروج پسر رِعو،‏رِعو پسر فِلِج،‏فِلِج پسر عِبِر،‏عِبِر پسر شالَح،‏ ۳۶  شالَح پسر قینان،‏قینان پسر اَرفَکشاد،‏اَرفَکشاد پسر سام،‏سام پسر نوح،‏نوح پسر لَمِک،‏ ۳۷  لَمِک پسر مَتوشالَح،‏مَتوشالَح پسر خَنوخ،‏خَنوخ پسر یارِد،‏یارِد پسر مَهَلَل‌ئیل،‏مَهَلَل‌ئیل پسر قینان،‏ ۳۸  قینان پسر اَنوش،‏اَنوش پسر شِیث،‏شِیث پسر آدم،‏و آدم پسر خدا بود.‏

پاورقی‌ها

همان هیرودیس آنتیپاس که پسر هیرودیسِ کبیر بود؛‏ رجوع به واژه‌نامه.‏
تحت‌اللفظی:‏ «تِترارخ.‏» یعنی حکمران و نمایندهٔ امپراتور روم در یک منطقه.‏
رجوع به ضمیمهٔ الف۵.‏
یا:‏ «خشمی.‏»‏
یا:‏ «لباس اضافی.‏»‏
یا:‏ «از کسی اخاذی نکنید.‏»‏
یا:‏ «که از من تواناتر است.‏»‏
طبق بعضی از دست‌نوشته‌های قدیمی:‏ «یوشَع.‏»‏