هوشَع ۲‏:‏۱‏-‏۲۳

  • تنبیه اسرائیل خیانتکار ‏(‏۱-‏۱۳‏)‏

  • یَهُوَه دوباره اسرائیل را به عقد خود درمی‌آورد ‏(‏۱۴-‏۲۳‏)‏

    • ‏‹مرا صدا می‌کند،‏ شوهرم› ‏(‏۱۶‏)‏

۲  ‏«به برادرانتان بگویید،‏ ‹شما قوم من هستید!‏›‏ و به خواهرانتان بگویید،‏ ‹شما زنانی هستید که به شما رحمت نشان داده شده است!‏›‏ ۲  مادرتان را توبیخ کنید؛‏ او را توبیخ کنید،‏چون او زن من نیست و من دیگر شوهر او نیستم.‏ او دیگر نباید خودفروشی کند،‏و باید زنا را کنار بگذارد.‏* ۳  وگرنه او را مثل روزی که به دنیا آمد،‏ لخت خواهم کرد.‏من او را به بیابان تبدیل می‌کنم،‏و مثل سرزمینی خشک و بی‌آب خواهم کردتا از تشنگی بمیرد.‏ ۴  به فرزندانش هم رحم نمی‌کنم،‏چون آن فرزندان،‏ حاصل خیانت* هستند.‏ ۵  مادرشان خودفروشی کرده است.‏ او که آن‌ها را زاییده،‏ بی‌شرمانه عمل کرده و گفته است:‏‏‹من به دنبال عاشقانم می‌روم؛‏کسانی که به من نان و آب،‏پشم و کتان و روغن و شراب* می‌دهند.‏›‏ ۶  بنابراین من راهش را با دیواری از خار و خس می‌بندم،‏و دیواری سنگی جلوی او می‌سازم،‏تا نتواند هیچ راهی برای فرار پیدا کند.‏ ۷  او به دنبال عاشقانش می‌دود،‏ اما به آن‌ها نمی‌رسد؛‏به دنبالشان می‌گردد،‏ اما پیدایشان نمی‌کند.‏ آن وقت می‌گوید:‏ ‹بهتر است پیش شوهرم* برگردم،‏چون وقتی با او بودم وضعیتم بهتر از الآن بود.‏›‏ ۸  او متوجه نشد من بودم که به او غلّه،‏ شراب تازه و روغن می‌دادم،‏من بودم که به او نقرهٔ فراوان و طلا می‌دادم،‏اما او از آن‌ها برای پرستش بَعَل استفاده کرد.‏ ۹  ‏‹بنابراین من غلّه‌ای را که در فصل برداشت به او می‌دادم،‏و شراب تازه‌ای را که در فصلش برایش تهیه می‌کردم از او خواهم گرفت.‏همچنین پشم و کتانی را که برای پوشاندن برهنگی‌اش به او می‌دادم از او پس خواهم گرفت.‏ ۱۰  من برهنگی* او را جلوی عاشقانش نمایان خواهم کرد،‏و هیچ کس نمی‌تواند او را از دست من نجات دهد.‏ ۱۱  به تمام شادی‌هایش پایان خواهم داد،‏یعنی به عیدها،‏ جشن‌های ماه نو،‏ شَبّات‌ها و همهٔ عیدهای فصلی‌اش.‏ ۱۲  من درختان انگور و انجیرش را نابود خواهم کرد؛‏ درختانی که او درباره‌شان گفته است:‏ ‏«این‌ها مزدی است که عاشقانم به من داده‌اند.‏»‏پس من آن‌ها را به جنگل تبدیل خواهم کرد،‏و حیوانات وحشی صحرا میوه‌هایشان را خواهند خورد.‏ ۱۳  من به خاطر تمام آن روزهایی که او به بت‌های بَعَل قربانی تقدیم می‌کرد،‏ از او حساب خواهم خواست؛‏در آن روزها او خودش را با انگشتر و جواهراتش می‌آراست و به دنبال عاشقانش می‌رفت.‏در واقع،‏ او در آن زمان مرا فراموش کرده بود.‏› این را یَهُوَه می‌گوید.‏ ۱۴  ‏‹بنابراین،‏ من او را متقاعد می‌کنم؛‏او را به بیابان می‌برم،‏و طوری با او صحبت می‌کنم که دلش را به دست آورم.‏ ۱۵  بعد از آن،‏ باغ‌های انگورش را به او برمی‌گردانم،‏و درّهٔ عَخور* را برایش به دروازهٔ امید تبدیل می‌کنم؛‏او در آنجا مثل دوران جوانی‌اش به من جواب خواهد داد،‏مثل زمانی که از سرزمین مصر بیرون آمد.‏›‏ ۱۶  یَهُوَه می‌گوید:‏ ‹در آن روز،‏دیگر به من نخواهی گفت،‏ «اربابم،‏»‏* بلکه به من می‌گویی،‏ «شوهرم.‏»›‏ ۱۷  ‏‹من کاری می‌کنم که او دیگر اسم بت‌های بَعَل را به زبان نیاورد.‏اسم آن‌ها فراموش خواهد شد.‏ ۱۸  در آن روز به خاطر قومم،‏ با حیوانات وحشی صحرا،‏پرندگان آسمان و خزندگان زمین عهدی خواهم بست؛‏من آن سرزمین را از کمان و شمشیر و جنگ پاک خواهم کرد،‏و کاری می‌کنم که قومم در امنیت زندگی کنند.‏ ۱۹  من تو را تا ابد به عقد خودم درمی‌آورم؛‏تو را با درستکاری و عدالت،‏و با عشقی پایدار* و با رحمت به عقد خودم درمی‌آورم.‏ ۲۰  من تو را با وفاداری به عقد خودم درمی‌آورم،‏و تو حتماً مرا که یَهُوَه هستم خواهی شناخت.‏›‏ ۲۱  یَهُوَه می‌گوید:‏ ‹در آن روز،‏ من جواب خواهم داد،‏بله من به درخواست آسمان‌ها جواب می‌دهم،‏و آسمان‌ها به درخواست زمین جواب می‌دهند.‏ ۲۲  زمین به درخواست غلّه و شراب تازه و روغن جواب می‌دهد،‏و آن‌ها به درخواست یِزرِعیل* جواب خواهند داد.‏ ۲۳  من یِزرِعیل را برای خودم مثل بذری در زمین خواهم کاشت،‏و هرچند به او رحمت نشان داده نشد،‏ من به او رحمت نشان خواهم داد.‏به کسانی که قوم من نیستند خواهم گفت:‏ «قوم من هستید،‏»‏ و آن‌ها خواهند گفت:‏ «تو خدای ما هستی.‏»›»‏

پاورقی‌ها

یا:‏ «زنا را از میان سینه‌هایش دور کند.‏»‏
یا:‏ «فاحشگی.‏»‏
تحت‌اللفظی:‏ «نوشیدنی.‏»‏
یا:‏ «شوهر اولم.‏»‏
یا:‏ «عضو تناسلی.‏»‏
یعنی:‏ «دشت زحمات.‏»‏
یا:‏ «بَعَل من.‏»‏
یا:‏ «محبتی پایدار.‏» رجوع به واژه‌نامه:‏ «محبت پایدار.‏»‏
یعنی:‏ «خدا بذر خواهد کاشت.‏»‏